
اسوگی: با عرض سلام و خسته نباشید. همانگونه که مستحضر هستید، سیره معصومین (ع) در سبک زندگی یکی از منابع تولید سبک زندگی اسلامی است. با توجه به این نکته به نظر شما چگونه میتوان از کسب و کار به عنوان مولفهای در سبک زندگی اسلامی نام برد؟
مقدسی: مبحث کار و تلاش یکی از موضوعات مهم و محوری زندگی انسان در حیات دنیوی است. د رابطه با این موضوع در چند محور میتوان گفت و گو کرد. نخست درباره تعریف کار و بررسی مصداق کار است. محور دوم درباره اهمیت کار و نقش کار در حیات انسانی بوده و محور سوم، بررسی کار در سیره انبیاء و اولیاء و ائمه معصومین و بزرگان منتسب به دین میباشد. محور چهارم نیز بحث کیفیت کار یا به عبارتی اتقان در کار است. در محور پنجم و پایانی نیز در مورد آثار و پیامدهای کار بحث خواهد شد.
محور اول: تعریف کار
تعریف اجمالی کار عبارتستاز: تمام فعالیتها و تلاشهای انسانی است که به قصد تولید یا تغییر (یا میخواهند چیزی را تولید کنند و یا میخواهند در یک شرایط کاری تغییراتی ایجاد کنند) بوده و خستگی عضلانی و یا خستگی فکری را در پی دارد. اهالی اقتصاد نیز این واژه را صرفاً در محدوده تلاش انسان به کار برده و آن را مورد رده بندی قرار میدهند. به عنوان مثال مفهوم کار توسط آنها به کارِ فکری، کارِ دستی، تولیدی و غیر تولیدی تقسیم میشود.
اسلام با این گستردگی در مفهوم کار موافق بوده و برای آن ارزشگذاری میکند. قرآن کریم در این راستا میفرماید: «وَأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»[1]؛ مفهوم سعی و تلاش، در برگیرنده مؤلفههای کار است. بنابراین تعریف کار مبتنی بر متن آیه مذکور بوده و انسان هر چه تلاشکند (هر عام است و همه بخشها را میگیرد)، نتیجه هر تلاش خود را دریافت میکند. قرآن کریم با این تعبیر در واقع انسانها را به هر نوع فعالیتی که در جهت رشد و پیشرفت شان تأثیرگذار باشد، ترغیب میکند.
محور دوم: اهمیت کار
اهمیت و ضرورت کار برای انسان چیست؟ اگر بخواهیم پیش از نقل، سراغ عقل برویم، عقل بشر اقتضا میکند که کار محور اصلی درآمد و بهرهوری او است. به طور کلی کار در ذات خود از لذت خاصی برخوردار است. امروزه در روانشناسی میگویند کسی که کار میکند و نتیجه آن را مشاهده میکند، نسبت به کسی که از آثار تلاش و کوشش دیگران استفاده میکند، به لحاظ روحی و روانی از لذت بیشتری برخوردار خواهد بود. به عنوان مثال اگر شخصی از صبح تا غروب کار کند و مزد بگیرد و آن را صرف خانوادهاش کند بسیار لذت بخشتر از دریافت هدیه و صرف آن است. از پیامبر اسلام(ص) روایتی نقل شده است که هر چند در منابع اهل سنت آمده ولی زیباست، حضرت میفرماید: «ما اکلَ احدٌ طَعاماًّ قطٌّ خیراً مِن ان یأکلَ مِن عَملِ یدِهِ و انَّ نَبی اللهِ داودَ کانَ یأکلُ مِن عَمَل یدِهِ»[2] هیچ کسی غذایی بهتر از غذای فراهم آمده از کار خویش نخورد، یعنی اگر انسان از دسترنج خودش بخورد لذت بخشتر است از اینکه از دسترنج دیگران بخورد، بعد حضرت اضافه میکند و میفرماید داوود پیامبر (ع) نیز از دسترنج خود میخورد. این به لحاظ اهمیت و تأثیرگذاری فرهنگ کار، بسیار مهم و تأثیرگذار است. این حدیث بسیار عظمت دارد و اگر به نظرم بشر این حدیث شریف را بتواند با آب طلا بنویسد، به سقف آسمان بزند و همهی عالم این مطلب را بخوانند که لذت بخشی کار کسی که با دست و توانایی خودش کار میکند و از آن بهرهمند میشود بهتر از هر نوع لذتهای دیگری است که از دسترنج دیگران استفاده میکند، خیلی با ارزش است.
در قرآن کریم علاوه بر آیه قبلی، در آیه دیگری آمده است: «مَنْ کَانَ یُرِیدُ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِیهَا وَهُمْ فِیهَا لَا یُبْخَسُونَ»[3]خداوند در این آیه شریفه میفرماید انسان هر کاری که در زندگی مادی دنیا انجام میدهد ما بدون کم و کاست نتیجه کار را به او میدهیم. و آن آیه اول که عرض شد «َأَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى»، یعنی انسان الا و لابد نتیجه کارش را میبیند، حال چه در دنیا و چه در آخرت، فرق نمیکند چرا که آیه عام است. از طرفی آیه دوم اساس مطلب را نشان میدهد که کار محور اساسی و اقتصادی حیات انسان در همه عرصههاست؛ البته هر یک از این کارها اقتضائات خاص خود را دارد، مثلاً کار کشاورزی آب و هوای مناسب را میطلبد، زمین بارور را میطلبد. کار پژوهشی ابزار مناسب و امکانات لازم برای پژوهش را میطلبد و کار صنعتی امکانات صنعتی مناسب را میخواهد.
از طرفی باید گفت که این کار مورد توجه خدای بزرگ است؛ یعنی اینکه خدای بزرگ در قرآن کریم در آیات متعدد روزی انسان را تضمین کرده است و میفرماید که انسانها شما نگران رزقتان نباشید «نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ»[4] و در آیه ای دیگر با همین مضمون «وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا»[5] یعنی همه این آیات میگوید: ای انسان این را بدان، تمام موجودات که خداوند آنها را آفریده است رزقشان به دست خداست، پس رزق آنها تأمین است. ولی در عین حال که فرمود رزقشان تأمین است ولی به انسان توصیه میکند برود تلاش کند؛ یعنی درست است که خداوند رزق انسان را تضمین کرده ولی به او هم توصیه کرده است که سراغش برودو و دنبال ابزارش باشد. بنابراین نباید انسان در خانه بنشیند، اینجاست که بحث اهمیت کار روشن میشود.
اسوگی: یعنی انسان میتواند به وسیله کار و تلاش روزیاش را کسب کند؟
مقدسی: بله خدای متعال رزق انسان را تأمین کرده است ولی تأمین کردنش را به وسیله و ابزاری وابسته کرده است و آن ابزار را هم در اختیار بشر قرار داده است، قرآن میفرماید: «وَسَخَّرَ لَکُمْ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا»[6] همه امکانات را در اختیار شما قرار داده شد که شما زندگیتان را پیش ببرید؛ همچنین در آیه شریفه دیگری خطاب به همه انسانها میفرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلَالًا طَیِّبًا»[7] ای انسان اگر دنبال پیشرفت و سعادت و خوشبختی خودت هستی، رزق حلال را به دست بیاور(یعنی کار با ضابطه نه از هر راهی به دست بیاوری).
در این رابطه روایاتی نیز داریم کار واجب، کاری است که کسب روزی حلال به آن وابسته باشد و لازم است انسان در پی آن برود؛ پیامبر اکرم (ص) فرمود: «طَلَبَ الحَلالِ فَریضَةٌ عَلی کُلِّ مُسلِمٍ وَ مُسلِمَة»[8] به دنبال روزی حلال رفتن، بر هر مرد و زن مسلمان لازم است؛ پیغمبر اسلام (ص) خطاب میکند که به جستجوی کار رفتن برای شما واجب است، پس نمیشود کسی در خانه بنشیند و بگوید که دعا میکنم خدایا روزی من را برسان! از امام صادق(ع) روایت داریم که خدا دشمن میدارد کسی را که دست به دعا بردارد و از خدا طلب رزق کند، ولی برای طلب رزق تلاش نکند؛ یعنی اینکه انسان باید دنبال کار و تلاش باشد پس ابزار کار را باید در اختیار بگیرد و از آن استفاده کند. اینها اهمیت کار را نشان میدهد، یعنی نقش کار در پیشرفت انسان است.
محور سوم: کار در زندگی انبیاء و اولیاء و معصومین
در این محور مسأله این است که آیا کار و تلاش در زندگی انبیاء و معصومین (ع) وجود داشته است یا خیر؟ در این بخش حرفهای فراوانی برای گفتن داریم گرچه در محور دوم نیز مطالب فراوانی از روایات بیان شد. مشاهده و مطالعه سیره انبیاء نشان میدهد که همه آنها اهل کار و تلاش بودهاند. قرآن کریم درباره حضرت داوود(ع) میفرماید: «وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَکُمْ لِتُحْصِنَکُمْ مِنْ بَأْسِکُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاکِرُونَ»[9] میگوید که ما به شما فن زره سازی را آموختیم که شما بتوانید از این فن سودی ببرید و زندگیتان را اداره کنید، چه در زندگیهای عادی و چه در زندگیهایی که جنبه دفاعی پیدا میکند یعنی در مبارزه با دشمن از این فن زره سازی استفاده کرده و ابزار دفاعی برای خود درست کنید.
در روایتی از امام صادق(ع) نیز آمده است که همه انبیاء دارای شغل بودهاند. در رابطه با پیامبر اسلام (ص) هم داریم که ایشان پیش از بعثت و پس از آن نیز، از کار و شغل روزانه برخوردار بود. برای مثال پیش از پیامبریشان در مکه با عمار بن یاسر که از اصحاب و یاران ایشان هم بوده است، به شغل شبانی و گلهداری مشغول بودهاند. این کار پیامبر پیش از بعثت است و پس از بعثت نیز در مدینه هم دامداری داشت و هم زراعت، هم خودش زراعت میکرد و هم نیروهایی برای کار زراعی داشت.
شخصی خدمت امام صادق(ع) آمد و در حالی که ایشان مشغول کار و تلاش بودند، گفت: در هوای گرم شمای فرزند رسولالله هم مشغول تلاش و کار هستید؟ حضرت فرمودند: با فضیلتتر از امثال ما نیز شغل داشتند و تلاش میکردند، آن شخص گفت: چه کسی؟ امام فرمود: جدم پیامبر(ص) و امیر المؤمنین(ع) تلاش میکردند،
علاوه بر روایت فوق، درباره سیره ائمه(ع) در موضوع کار و تلاش روایات بسیاری موجود است. برای مثال در مورد امیرالمؤمنین(ع) آمده است؛ مزرعه «ینبوع» را که ایشان مهیا کرده بود به شرایط کنونی 400 میلیارد تومان ارزش داشت؛ در این مزرعه، حضرت 100 هزار نهال کاشته بودند؛ شبانه روز هم آنجا مشغول کار بودند. یکی از یاران امیرالمؤمنین نقل میکند که در مدینه دیدیم مدتی است علی بن ابی طالب(ع) حضور ندارد. جستجو کردیم که ایشان کجا هستند، گفتند که شب و روز در مزرعهاش در حال کار است؛ رفتیم و دیدیم که از بس کار کرده است بیمار شده و ما نگران شدیم که در این بیماری از دنیا برود، به او گفتیم شما که در این مزرعه و بیابان کار میکنی، اگر مشکلی پیدا کنی چه کسی آن وقت جنازه شما را بر میدارد؟ اما اگر به مدینه بیایید آن وقت اصحاب و یاران پیامبر هستند و جنازه شما را بر میدارند؛ (این اتفاق در زمانی بود که امیر المؤمنین(ع) از کار و تلاش به جهت شرایط جغرافیایی و منطقهای و بیابانی سرما خورده بود و در بستر بود) حضرت فرمود که من در این بیماری از دنیا نمیروم و نگرانیشان را برطرف کرد.
یکی دیگر از مزرعههای تولیدی امیر المؤمنین(ع) که در آن کار میکرده است، « بُغَیبَغه»، که در آن زمان حدود هفتاد هزار دینار قیمتش بوده است و معاویه طالب آن بود که آن را بخرد اما حضرت نفروخت؛ این باغ، باغ با ارزشی بوده است که در شب عاشورا هنگامی که امام حسین (ع) عمر سعد را نصیحت کرد که دست از یاری یزید بردار، به وی پیشنهاد داد و بدو گفت آن را مجانی در اختیار تو قرار میدهم.
درباره امام باقر (ع) نقل شده است که کسی خدمتشان میآید، در حالی که هوا بسیار گرم و هنگام ظهر بوده است. امام در حالی که غلامان زیر بغلشان را گرفته بودند، عرق ریزان به طرف خانه میآمدند که آن شخص پرسید: آقا شما با این سن و شرایط مشغول به کار هستید؟ حضرت فرمودند که من میروم کار میکنم تا به اشخاصی مانند تو نیازمند نباشم. در واقع اینجا هدف ایجاد کار از منظر امام باقر مشخص میشود که آن عدم احتیاج به دیگران است. هدف کار این است که انسان رزق حلال به دست بیاورد، عزتمندانه زندگی کند و آبروی خود را تأمین کند. این در زندگی ائمه (ع) وجود داشته است.
محور چهارم: کیفیت کار
یکی از عوامل پیشرفت اقتصادی و افزایش درآمد، تولید و عرضه کالای با کیفیت است. امروز جامعه و انتظارات اجتماعی مصرف کنندگان بدین جهت سمت و سو پیدا کرده است. امروز در مسأله عرضه و تقاضا بحث کیفیت و عدم کیفیت خیلی مهم بوده و میتوان گفت رغبت خریداران نسبت به کیفیت کار و رونق اقتصادی متوجه کیفیت کالاست.
اسوگی: سؤال اینجا است که چگونه میشود کالایی با کیفیت تولید میشود اما کالای دیگری کیفیت ندارد؟ پیش از تولید چه اتفاقی میافتد؟ (به عبارتی چه زمانی میتوان گفت کاری متقن است و چه زمانی میتوان گفت که متقن نیست؟)
مقدسی: یکی از عوامل تولید کالای با کیفیت، بستگی به نوع کیفیت کار دارد. یعنی هر کاری در جایگاه خود و به تناسب آن ماده کاریاش، کیفیت خود را میطلبد؛ مثلاً قرار است ساختمانی ساخته شود. در این صورت معمار میداند که چه وسیله و مصالح ساختمانی برای استحکام و ماندگاری این بنا مناسبتر و اثربخشتر است؛ او میگوید که فلان ماده را تولید کنید، مثلاً اگر سیمان است، سیمان سفید باشد یا سیاه؟ کدام استحکام بیشتری دارد؟ اندازه مخلوط کردن آن با ملات چقدر باشد؟ اینها را معمار میداند؛ لذا وقتی معمار دانست و به این سبک عمل کرد بنای محکمی درست میشود.
ما در روایت هم داریم که از پیغمبر اسلام(ص) نقل شده است که میفرماید: «إِنَّ اللهَ تَعَالَی یُحِبُّ إِذَا عَمِلَ أحَدُکُم عَمَلاً اَنْ یُتِقنَهُ»[10] خداوند تعالی دوست دارد که هر گاه فردی از شما کاری کند آن را محکم [و بی عیب] انجام دهد. این حدیث هم در منابع شیعه و هم در منابع اهل سنت نقل شده است که شامل همه کارها، و از جمله ساختمان سازی نیز میشود. منظور از اتقان کاری یعنی هر چیزی در جای خود و به تناسب خود و به شکل کارشناسی انجام شود. ریشه شکلگیری اتقان کاری، وجدان کاری آن شخص خواهد بود. بنابراین اگر کسی باور درونیاش نسبت به نظام هستی و نسبت به نظارت الهی قوی باشد، کار را محکم انجام میدهد.
اسوگی: به نظر شما ایمان به خدا چه نقشی در شکلگیری اتقان کاری دارد؟
مقدسی: مفهوم وجدان کاری در محدوده ایمان مطرح میشود و در محدوده ایمانی، صحبت از ایمان به خدا و جهانبینی مطرح است. اگر انسان نظام هستی را طوری ببیند که ناظری در آن وجود دارد، کار خود را محکم انجام میدهد و کاستی در کار او وجود نخواهد داشت؛ زیرا نیکو انجام دادن کار را توصیه آفریدگار نظام هستی میداند.
اینجا بحث اعتقاد و جهانبینی مطرح است، اگر انسان بداند «أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَى»[11] یعنی خدا میبیند و نظارت میکند، بنابراین کار به شکل صحیح انجام میشود. به طور مثال شخصی میخواهد از چهار راه عبور کند، اگر بداند دوربین هوشمندی وجود دارد از چراغ قرمز عبور نمیکند اما اگر دوربین هوشمندی را نبیند ممکن است یواشکی رد بشود. آن کسی که کار میکند اگر دوربین هوشمند الهی خداوند و نظارت الهی را در کارش ببیند، از مصالح ساختمانی کار کم نمیگذارد (به تناسب مصالح ساختمانی به معنای عام کلمه) یعنی مصالح ساختمانی به تناسب خودش هست، پژوهش به تناسب خودش هست، در توزیع به تناسب خودش کار محکم انجام میدهد وکم فروشی نمیکند، در تولید کارخانجات از مواد مربوط کم نمیگذارد؛ بنابراین اگر شخص جهانبینی نظارتی الهی را در نظام هستی ببیند و به کار خودش برسد اینجا بحث وجدان کاری برای او تولید میشود و کار متقن و با کیفیت انجام میگیرد.
اینجاست که اگر کار با کیفیت باشد طبعاً مشتری کار هم بیشتر میشود. در اینطور موارد ما حدیث نیز داریم؛ امام باقر (ع) به فرزند خودش توصیه کردند که حتی کفن من را از جنس خوب بگیرید؛ خیلی مهم است و نکته اش این است که جنس خوب باید تولید شود که کفن از جنس خوب باشد؛ یعنی این حرف پیام دارد؛ اینکه حضرت میفرمایند کفن من را از پارچهای که جنسش خوب باشد تهیه کنید، یعنی در جامعه آن کسی که پارچه میبافد، آن کسی که تولیدی بافندگی دارد باید جنس خوب تولید کند حتی در کفن. کفنی که بعد از مردن انسان پوسیده میشود! اما امام میفرمایند که حتی آنجا نیز جنس با کیفیت استفاده شود، یعنی مشتری کار با کیفیت است؛ در روایتی از رسول اکرم(ص) هم نقل شده است که اگر قبر هم میسازید محکم بسازید، فرمود من میدانم که بعد از این جسم متلاشی میشود ولی شما که قبر درست میکنید، از محکمکاری کار نباید چشم بپوشید. این اتقان کار است.
در روایتی از امام جواد (ع) هم هست که حضرت میفرماید که اگر کسی میخواهد کالایی را به بازار عرضه کند، پیش از آنکه این کالا به حد عرضه برسد و کیفیت آن خوب شود، آن را عرضه نکند چرا که این مایه فساد آن است؛ بلکه کالا را وقتی که به زمان عرضه و به کیفیت خوب رسیده است آنگاه به بازار عرضه نماید.
مثلاً اگر کسی میوه را میخواهد به بازار عرضه کند تا زمانی که نارس باشد قابل استفاده نیست و مزه و خاصیتی ندارد بلکه وقتی رسیده باشد ارزشمند است؛ حالا که رسیده هم شد، نگذارد که فاسد شود و از آن مرز عبور کند زیرا وقتی از وقت چیدن و کندنش بگذرد به طور طبیعی فاسد میشود؛ پس به زمان خودش باید باشد، نه زودتر و نه دیرتر. اینها کیفیت کار را میرساند؛ یعنی اگر کار با کیفیت ملاک کار باشد و ما تابع این فرهنگ باشیم، این فرهنگ میگوید که اگر اینطور عمل شود، هم برای بازار و رونق اقتصادی بهتر است و هم اطمینان به انسان حاصل میشود.
اسوگی: آیا جایگاهی که الان برای اتقان کاری در فضای نظام کسب و کار ترسیم شده، جایگاه مناسبی است یا باید تلاش کرد تا این مسأله تحقق یابد؟
مقدسی: در فرهنگ اسلامی کار حداکثری مطلوب و مورد نظر است؛ این کار حداکثری به دو معناست (یک معنا این که انسان تنبلی نکند و از توان خودش حداکثر استفاده را بکند و معنای دیگر در ایجاد کیفیت درون کار است)؛ فرهنگ ما میگوید که شخص باید کار حداکثری داشته باشد یعنی هم از توانش برای تولید محصول حداکثر استفاده را بکند و هم بر کیفیت آن بیفزاید. این دو مطلب توصیه دینی ما درباره تولید بوده ولی در مورد مصرف حداقلی است یعنی به اندازه نیاز؛ آن اندازه که نیاز انسان است از آن استفاده کند و بیش از آن را در جاهای دیگر میتواند به مصرف برساند.
محور پنجم: آثار و پیامدهای کار
طبعاً بحث پنجم در محور چهارم نهفته است؛ یعنی اثر کار با کیفیت، رونق اقتصادی است. هم برای شخص و هم برای جامعه. یعنی اگر جامعهای کار محکم تولید کند پیشرفت میکند همچنین اگر فردی که کار با کیفیت عرضه کند طبعاً رونق اقتصادی پیدا میکند و از طرفی اعتماد عمومی به شخص نیز پیدا میشود.
از آن طرف پیامد کار بی کیفیت این است که انسان رونق اقتصادی پیدا نمیکند، چون بالاخره مردم وقتی بفهمند که شخصی جنسهای بی کیفیت را تحویل میدهد به سراغش نمیروند، کم کم بازار کارش تعطیل میشود، مرکز تولیدیاش را خود به خود از دست میدهد و نتیجه اش این است که اعتماد عمومی نسبت به او سلب میشود و فقر و بیچارگی و بی آبرویی وی را در پی دارد. در روایات هم کسی که کار بی ارزش در جامعه تولید میکند، مذمت شده است؛ یعنی مفهوم روایاتی که میگویند انسان باید به جامعه کار با ارزش تحویل دهد، این است که کار بی ارزش و بی کیفیت انجام ندهد.
پس کار با کیفیت اساس توصیه دینی و آموزههای دینی ماست و کار بی کیفیت را هیچ یک از آموزههای دینی ما توصیه نمیکنند، نه آیات، نه روایات و نه عمل معصومین.
در پایان باید یادآور شد که بخشی از این مطالب در کتاب مفاتیح الحیات آیت الله جوادی آملی نیز آمده است.
[1]. نجم/ 39
[2]. ترجمه میزان الحکمه، ج 11، ص 5175
[3]. هود/ 15
[4]. إسراء/ 31
[5]. هود/ 6
[6]. جاثیه/ 13
[7]. بقره/ 168
[8]. بحارالانوار، ج103، ص9
[9]. انبیاء/ 80
[10]. کنز العمال، 9128
[11]. علق/ 14
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص ،قومیت ها ،عقاید دیگران باشد و یا با قوانین کشور وآموزه های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.